نقش برجسته شکل شاه
راه و جاده از گذشته هاي دور يكي از نيازهاي اساسي انسان متمدن و شهر نشين بوده و توسعه راهها از دغدغه هاي مهم حاكمان به حساب مي آمده است.
عکس های بیشتر
راه و جاده از گذشته هاي دور يكي از نيازهاي اساسي انسان متمدن و شهر نشين بوده و توسعه راهها از دغدغه هاي مهم حاكمان به حساب مي آمده است. وجود راههاي مناسب و مطمئن علاوه بر ايجاد ارتباطات فرهنگي و گسترش بازرگاني و تجارت در هر منطقه، در زمانهاي بروز حادثه و يا هجوم دشمنان هم تسهيل كننده اعزام قواي كمكي به مناطق مختلف بوده است. در گذشته هاي دور راهها عمدتا براي رفع نياز ساكنان محلي و توسط نيروهاي محلي ساخته ميشد ولي با شكل گيري كشورها و امپراطوريهاي عظيم، نياز به ساخت راهها و جاده هاي فرا منطقه اي بيش از پيش احساس شد. در ايران نخستين بار به فرمان داريوش كبير راه شاهي به صورت سنگفرش از شوش پايتخت ايران تا سارد، مركز ليديه و به طول تقريبي ۲۵۰۰ كيلومتر كشيده شده و در پي آن ساير مناطق كشور نيز با راههاي مناسبي به مركز كشور متصل شد. البته به احتمال قوي قطعات مختلف اين جاده در گذشته هاي دورتر و خصوصا توسط حكومت آشوريان ساخته شده و در زمان داريوش به صورت يكپارچه در آمده و بهسازي شده است. در حقيقت اهمیت کار هخامنشیان به اداره این راه است و نه هموار كردن آن.
نقشه امپراطوري هخامنشيان و راه شاهي
اهميت حمل و نقل و راههاي ارتباطي از نظر داريوش به حدي بود كه با استخدام يك ناخداي يوناني به نام اسكيلاكس و در اختيار گذاردن ملوانان ايراني، اقدام به شناسايي و تهيه نقشه راههاي آبي كشور پهناور ايران از دره سند، واقع در غرب هندوستان و منتهي اليه مرز ايران در شرق تا درياي مديترانه در غرب امپراطوري ايران نمود. اسكيلاكس طي ۳ ماموريت طولاني مدت اقدام به مكاشفه و نقشه برداري ساحل هاي كشور ايران از دره رود سند تا ورودي رود فرات به خليج فارس، ساحل جنوبي خليج فارس تا درياي سرخ (محيط شبه جزيره عربستان) و در نهايت نقشه برداري سواحل درياي سياه نمود كه آخرين ماموريت وي با ناپديد شدن كشتي او (احتمالا غرق كشتي و مرگ خدمه آن) براي هميشه ناتمام ماندبزرگترين نتيجه تلاش اين دريانورد بزرگ، ساخت كانال ارتباطي بين رود نيل و درياي سرخ به فرمان داريوش و ايجاد ارتباط دريايي بين سواحل جنوبي و غربي آن روزگار امپراطوري عظيم هخامنشي بود. (در حقيقت اين كانال براي سومين بار به دستور داريوش كنده شد. پيش از آن و در زمانهاي دورتر نيز ۲ نفر از فرعونهاي مصر به نامهاي ستي اول و ملكه هت شپ سوت فرمان به حفر اين كانال داده بودند كه در هر بار پس از مدتي به علت طوفانهاي شن و عدم لايروبي مناسب پس از مدتي كانال پر شده و استفاده از آن غير ممكن ميگشت. استانهاي مازندران و گيلان (طبرستان و ديلمان قديم) واقع در جنوب درياي خزر به علت وجود كوههاي سر به فلك كشيده البرز كه همچون كمربندي در جنوب آنها امتداد يافته است در طول تاريخ كمتر مورد هجوم مهاجمان خارجي قرار گرفته و جز در مواردي معدود در اكثريت اوقات داراي حكومتي مستقل از حكومت مركزي ايران داشته اند. تا پيش از ظهور صفويه تنها لشكر كشي محدودي به مازندران صورت گرفته بود كه عمده ترين آنها توسط كورش كبير، محمود غزنوي، تيمور گوركاني و شاه اسمعيل صفوي بوده در همه موارد لشكريان با مشقات فراوان وارد منطقه طبرستان شده و آنرا طي كرده اند. در زمان شاه عباس كبير، به علت علاقه او به منطقه مازندران و خصوصا شهرهاي بهشهر و فرح آباد ساري، به دستور وي راهي سنگفرش با كيفيت بالايي در مسير ساري به ورامين (مسير قائمشهر به فيروزكوه و ادامه مسير حبله رود تا گرمسار و ورامين) احداث گرديد كه پس از فوت وي به علت بي توجهي حاكمان بعدي به مرمت آن رو به ويراني نهاد.با به قدرت رسيدن قاجاريه و انتخاب تهران به عنوان پايتخت، دسترسي سهل تر به مسقط الراس اين خاندان در منطقه استر آباد (استان گلستان فعلي) نياز به راه عبور مناسب از كوههاي البرز را بيشتر نمودار ساخت. در طول اين دوره علاوه بر مسير گردنه گدوك (راه فيروزكوه فعلي) و مسير قزوين – منجيل – رشت، راه ديگري كه از كوهستان توچال، شهرستانك، بلده، كجور و نور عبور ميكرد نيز مورد استفاده قرار ميگرفت. در زمان ناصرالدين شاه قاجار و به دستور وي مسيرهاي قديمي و مالروي دره هاي هراز و چالوس تعمير و به راه ارابه رو تبديل گشتند. همچنين در سال ۱۲۹۰ ناصرالدين شاه مجددا دستور به بهسازي مسير لاريجان (هراز) داده و حسين عليخان وزير را به سرپرستي اين كار منصوب نمود. وي نيز با همكاري گاستيگر، مهندس اطريشي كه در خدمت دولت ايران بود جاده را به اندازه اي پهن كرد كه دو ارابه در مسير مقابل بتوانند بدون برخورد از آن عبور كنند. در سال ۱۲۹۵ و با اتمام عمليات ساخت اين راه به عنوان يادبود نقشي از شاه قاجار در يكي از صعب العبور ترين نقاط اين مسير به نام تنگ بند بريده بر سينه كوه و مشرف بر رود خروشان هراز حك گرديد. اين نقش برجسته كه در محل به شكل شاه معروف است جديد ترين و آخرين نقش برجسته تاريخي ايران در بين ۱۰۵ نقش برجسته كشف شده به شمار ميآيد و در آن ناصر الدين شاه سوار بر اسب در وسط و ۱۰ تن از درباريان در طرفين شاه حجاري شده است. در اطراف نقش برجسته كه حدود ۸ متر طول و ۴ متر ارتفاع دارد اشعاري در مدح ناصرالدين شاه و فرمان او در خصوص مرمت راه لاريجان حك شده است در زمان پهلوي دوم و با اتمام ساخت راه آسفالته هراز در دهه ۱۳۴۰ و ساخت تونل وانا به منظور حذف منطقه خطرناك تنگ بند بريده، اين نقش برجسته از مسير جاده دور افتاده و تا به امروز به تنهايي بر ديواره سمت غرب تنگه ناظر بر عبور رود هراز ميباشد. براي ديدن اين نقش برجسته بايد در يكي از طرفين تونل وانا توقف كرده و حدود ۱۰ دقيقه مسير كناره غربي رودخانه را در پشت تونل ادامه داد. اين نقش برجسته تقريبا روبروي دومين خروجي اضطراري تونل وانا از سمت تهران واقع شده است. در حال حاضر تنها تابلوي راهنماي اين اثر تاريخي در حدود ۱۵۰ متري تونل وانا از سمت تهران و در سمت چپ جاده پيش از ورودي پل و تونل وانا نصب شده است. محل قرار گيري اين تابلو به گونه اي است كه به هيچ عنوان توجه گردشگراني كه به سمت آمل ميروند را جلب نميكند، از طرفي گردشگران سمت مقابل هم اصلا نوشته هاي تابلو را نميبينند.!!! متاسفانه چند وقتي است كه زمزمه هايي مبني بر كشيدن يك جاده در اين تنگه به منظور كاهش ترافيك تونل وانا شنيده ميشود. اين قضيه از دو بعد جاي شگفتي دارد: نخست آنكه كشيدن چنين راهي باعث ايجاد آسيب جدي و انهدام دو اثر تاريخي شكل شاه و بقاياي جاده تاريخي لاريجان به آمل كه پيشينه آن به دوره ساسانيان بازميگردد خواهد شد. ديگر آنكه افرادي كه با اين منطقه آشنايي دارند ميدانند كه به علت عرض كم دره رود هراز در اين نقطه، براي ايجاد هر جاده استانداردي نياز به اشغال بخشي از بستر اين رود خروشان وجود دارد كه با توجه به طبيعت اين رود و سيلابهاي دوره اي كه در آن اتفاق مي افتد احتمال بروز خسارتهاي مالي و جاني در طي زمان ساخت و استفاده از اين راه فرضي براي كارگران و رهگذران بسيار زياد خواهد بود. در چنين شرايطي به نظر ميرسد بهترين راه حل براي كاهش فشار ترافيك بر تونل وانا، حفر يك تونل ديگر به موازات آن باشد. امري كه در دولت فعلي به علت هزينه بالا و مدت زمان لازم براي احداث آن مخالفي جدي به نام وزير راه دارد.